جدول جو
جدول جو

معنی جره باز - جستجوی لغت در جدول جو

جره باز
باز سفید و چست و چالاک و شکاری
تصویری از جره باز
تصویر جره باز
فرهنگ لغت هوشیار
جره باز
باز نر تیزپرواز، برای مثال بر اوج فلک چون پرد جره باز / که در شهپرش بسته ای سنگ آز؟ (سعدی۱ - ۱۴۵)
تصویری از جره باز
تصویر جره باز
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از جام باز
تصویر جام باز
کاسه گردان، حقه باز، متقلب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جان باز
تصویر جان باز
کسی که جان خود را فدا کندکسی که جان خویش را در معرض خطر اندازد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حقه باز
تصویر حقه باز
تر دست، لوطی، شعبده باز، مکار، حیله گر، بامبول باز
فرهنگ لغت هوشیار
کسی که خرس را تربیت کند و او را ببازیهای مختلف وا دارد و ازین راه روزی خورد
فرهنگ لغت هوشیار
سبزیهای خوردنی و برخی میوه ها از قبیل کدو و گوجه فرنگی و بادنجان و باقلا و غیره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرده باز
تصویر پرده باز
مطرب، نوازنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حقه باز
تصویر حقه باز
حیله گر، فریب دهنده، شعبده باز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تره بار
تصویر تره بار
انواع میوه ها و سبزی های خوردنی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مهره باز
تصویر مهره باز
آنکه شطرنج یا تخته نرد بازی می کند، کنایه از حقه باز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرده باز
تصویر پرده باز
مطرب، مغنی، نوازنده، کسی که خیمه شب بازی می کند، خیمه شب باز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طره بام
تصویر طره بام
کنگره بام
فرهنگ لغت هوشیار
تازیانه بازی کرباس را تازیانه وار تاب داده بازی کنان بر هم زنند بازیی است کودکان را و آن چنان است که کرباس را مثل تازیانه تاب داده بر یکدیگر زنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قره بازی
تصویر قره بازی
ترکی سیاسرمه ازگیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کچه باز
تصویر کچه باز
آنکه کجه بازی کند: (چرخ کجه باز تا نهان ساخت کجه با نیک و بد دایره در باخت کجه. ) (رودکی) درینجا ایهام است (معنی دیگر کج باز کجرفتار و کج روش است)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کجه باز
تصویر کجه باز
آنکه کجه بازی کند: (چرخ کجه باز تا نهان ساخت کجه با نیک و بد دایره در باخت کجه. ) (رودکی) درینجا ایهام است (معنی دیگر کج باز کجرفتار و کج روش است)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کره تاز
تصویر کره تاز
آنکه کره اسب را بتازاند: (چنین داد پاسخ که ای نامدار یکی کره تازم دلیر و سوار)
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه گرگ را ببازی گیرد: چندانکه باز یوسف مشغول تر کتاز است در خاطر زلیخا غوغای گرگ باز است. (طاهر وحید)
فرهنگ لغت هوشیار
کسی که گره ایجاد کند، آنکه مشکلی در کار ایجاد کند، سازنده دگمه دگمه ساز
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه با مهره ها حقه بازی کند حقه باز مشعبد: بقهر خصم تو کردند کارهای عجیب چو مهره نباز و چو بازیگر آسمان و زمین. (امیر معزی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرده باز
تصویر پرده باز
نوازنده، مطرب، کسی که خیمه شب بازی می کند، کنایه از حیله گر، مکار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تره بار
تصویر تره بار
((تَ رِ))
انواع سبزی های خوردنی و میوه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جان باز
تصویر جان باز
کسی که جان خود را فدا کند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حقه باز
تصویر حقه باز
شعبده باز، مکار، فریب دهنده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خرقه باز
تصویر خرقه باز
عاشق، شیدا، مرید
فرهنگ فارسی معین
تصویری از طره بازی
تصویر طره بازی
ترنا بازی، نوعی بازی که در آن پارچه ای را مثل تازیانه تابیده و با آن بازنده را می زنند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مهره باز
تصویر مهره باز
قمارباز
فرهنگ فارسی معین
نوعی پرندۀ شکاری از تیرۀ باز با منقار و چنگال های قوی و پرهای زرد، خرمایی یا سفید که آن را برای شکار کردن پرندگان تربیت می کنند، باز سفید و بزرگ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طره بازی
تصویر طره بازی
ترنابازی، نوعی بازی دسته جمعی که با انداختن قاب به وسیلۀ بازیکنان، شاه، وزیر، جلاد و دزد را مشخص می کنند و جلاد به دستور شاه و با مشورت وزیر، بازیکن نقش دزد را معمولاً با ترنا مجازات می کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خرس باز
تصویر خرس باز
آنکه با خرس بازی می کند و آن را به انجام حرکات نمایشی وامی دارد، خرسک باز
فرهنگ فارسی عمید